مرجان زارع - از عاشورا چند هفتهای میگذشت، اما به رسم هر سال، مسجد محلهی گلشهر تا پایان ماه صفر سخنرانی و مداحی داشت. آقاکریم، خادم مسجد، با سینی چای از مردم پذیرایی میکرد.
علی و پدرش در گوشهی مسجد نشسته بودند. عزاداری تازه شروع شده بود. نوحهخوان روی منبر رفت و از آقایان مجلس خواست برای سینه زدن قسمت وسط مسجد دوره بایستند.
نوحهخوان نوحه میخواند، مردها سینه میزدند و همراهش نوحه را تکرار میکردند و یازینب و یاحسین میگفتند. علی که پدرش با دسته سینهزنها وسط مسجد نوحه میخواند، دور و بر را نگاه کرد.
کمی آنطرفتر، پسری همسنوسال خودش نشسته بود. تنها بود. انگار تنهایی آمده بود عزاداری. علی آهسته بلند شد، نزد پسر رفت و کنارش نشست. بعد هم لبخندی زد و گفت: «سلام! من با بابام آمدهام عزاداری. آنجا نشسته.» و پدرش را به پسر نشان داد.
پسر هم لبخندی زد و گفت: «پدربزرگ من قرار است بیاید دنبالم اما بابام همینجاست.» علی یکییکی به قیافهی حلقهی مردانی که عزاداری میکردند نگاه کرد تا ببیند کدام یکی قیافهاش شبیه پسر است، اما هرچه نگاه کرد نتوانست پدر او را پیدا کند.
علی با خودش گفت: «عجب کار سختی! همهی پدرها یک جورهایی شبیه هم هستند.» بعد رو کرد به پسر و پرسید: «پدرت کجاست؟ کدام یکی است؟» پسر همانطور که سینه میزد و زیر لب نوحه را با خودش تکرار میکرد، دیوار حسینیه را به علی نشان داد و گفت: «آنجاست.»
روی دیوار قاب عکس مردی بود که لبخند میزد. پسر آهی کشید و گفت: «این پدرم است.» علی به قاب عکس نگاه کرد و نوشتهی زیرش را خواند. زیرش با خط قشنگی نوشته شده بود: «رزمندهی شهید مدافع حرم».
علی که تازه فهمیده بود پدر پسر یک شهید است، با مهربانی گفت: «عجب پدر شجاع و مهربانی است. از عکسش معلوم است. یک قهرمان مهربان. اسم شما چیست؟»
پسر با لبخند گفت: «حمیدرضا.» علی همانطور که به چهرهی پدر قهرمان روی دیوار نگاه میکرد، شروع کرد به سینه زدن و مانند پسر، آهسته همراه نوحهخوان، نوحه را تکرار میکرد در حالی که با خودش میگفت: «یک پدر قهرمان، یک پدر مهربان، یک پدر شهید.
بهتر از این نمیشود!» بعد هم برگشت و به صورت مهربان پسر نگاه کرد. چهقدر شبیه پدرش بود! دلش میخواست بیشتر با دوست جدیدش آشنا شود.
علی دلش میخواست دربارهی شهدایی که برای دفاع از حرم حضرت زینب به سوریه رفتند و در حین پاسداری از حرم و ضریح بانوی قهرمان کربلا به دست دشمنان اسلام شهید شدند از پدرش بیشتر بپرسد.